این روزها هرکجا میگذری بنر های بزرگ تاجگردون سر کوچه و خیابونها خودنمای میکنن. این روزها دوباره هیاهوی تبلیغات و موج سازی فضای دیار مظلوممان را آکنده ساخته است. چهارسال قبل خیلیها یقین داشتند تاجگردون ناجی قطعی آلام تاریخی شان خواهد بود. خصوصا اینکه بعد از قائله ۸۸ توده وفادار به جریان اصلاح طلبی خیال […]

این روزها هرکجا میگذری بنر های بزرگ تاجگردون سر کوچه و خیابونها خودنمای میکنن. این روزها دوباره هیاهوی تبلیغات و موج سازی فضای دیار مظلوممان را آکنده ساخته است. چهارسال قبل خیلیها یقین داشتند تاجگردون ناجی قطعی آلام تاریخی شان خواهد بود. خصوصا اینکه

بعد از قائله ۸۸ توده وفادار به جریان اصلاح طلبی خیال میکردند غلامرضا تاجگردون همانند شمعی درتاریکی از منافع حریان چپ درمجلس اصولگرا دفاع خواهد نمود و یآس آنان از بسته بودن فضای سیاسی را کاهش خواهد داد.تاجگردون میوه اصلاح طلبی گچساران را درو کرد اما نخبگان اصلاح طلب استان که عمدتا پایبند به اصول و آرمان خاصی بوده اند،هرگز خیال نمیکردند درهمان روزها تاجگردون درست مقابل هندی کم دفتر شورای نگهبان استان وضو گرفته و توبه میکند.سوگند یاد میکند که به ولایت ملتزم و متعهد خواهد بود.این بزرگان اصلاح طلب فکر نمیکردند تاجگردون که نماد اصلاح طلبی بود مقابل دوربین کوچک آقای خرم روز میرحسین موسوی و کروبی را فتنه گر بخواند و از آنان اعلام برائت و انزجار نماید.همان تاجگردونی که همه کاره تشکیلات مهندس موسوی بود و درسمنان و گچساران و … از آرمانهای جریان اصلاح طلب سخن میگفت و جوانان آرمانگرا را به آینده متفاوت امیدوار میکرد ظرف یکماه درمجلس اصولگرا با لاریجانی و باهنر بیعت کرد و به عضویت رسمی فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت مجلس در آمد.

این روزها همان نخبگان اصلاح طلب و پیش قراولان جریان مدنی استان درسکوتی مبهم و سرد ناظر افول مشروعیت مردمی این جریان هستند. بسیاری از جوانان و تحصیلکردگان تاحدی به جریان چپ وفادار بودند که حاضر بودند جانشان را فدای آرمانهایشان نمایند.درست مثل جوانانی که در قائله ۸۸ هزینه دادند اما از اصول و آرمانهای خود کوتاه نیامدند

زیرکی حاکمیت در تعدیل مشروعیت جریان اصلاحات:

موتورهای محرکه جریان چپ در تهران تعدادشان ازچند ده نفر متجاوز نبود.هدف قرار دادن این موتورها توسط حاکمیت نتیجه های متفاوتی در پی داشت. امثال ابطحی ، تاجگردون و کواکبیان بلافاصله از مشی مورد ادعای خود برگشته و امکان بقا یا بازگشت به دایره قدرت در ازای اعلام انزجار از رهبران جنبش موسوم به سبز،پاداشی بود که جاکمیت به این طیف اصلاح طلبان تواب اعطا نمود. امثال نبوی،تاجزاده و زید آبادی طیف دیگری از مدیران ارشد و موتورهای محرکه این جریان بودند که حاضر به تمکین وتوبه نشده و هزینه امر را نیز پرداخته و یا درحال پرداخت هستند.این قبیل اصلاحاتی ها اگرچه محبوس و محدود شده اند ،اما جایگاه مردمی و مشروعیت خود را کماکان حقظ نموده و درصورت امکان حضور در عرصه رقابت سیاسی امکان موفقیتشان دوجندان سابق خواهد بود.اما نکته آشکار ماجرا این است که بخش تعیین کننده ای از نخبگان مرکز نشین چپ،مثل غلامرضا تاجگردون و کواکبیان نشان دادند که اصلاح طلبی آنان منوط به اقتدارشان خواهد بود و آنجاکه احتمال دوری از قدرت وجود داشته باشد بلافاصله از اصلاح طلبی برگشته و هم پیمان با اصولگرایان میشوند. این موضوع موجب شد تا اصلاح طلبان استان دچار انشقاق شوند.انشقاقی که سکون و سکوت این طیف را در استان و خصوصا درگچساران رقم زده است.

گزینه جریان اصلاح طلب جهت انتخابات اسفند ماه درگچساران چه کسی خواهد بود؟

ازسه حال خارج نیست.یا اصلاح طلبان اصیل به نامزدی تاجگردون بعنوان گزینه اصلی خود تن خواهند داد،یا سکوت خود را ادامه میدهند تا تاجگردون مجددآ به مجلس برود و یا اینکه گزینه جدیدی را به عرصه رقابت با اصولگرایان خواهند فرستاد. اگر تاجگردون گزینه اصلاح طلبان شناخته شود بسیاری از رهبران این جریان در استان و بسیاری از نخبگان این جریان احساس خواهند کرد که به آرمانهای تبیین شده خود پشت کرده و مشروعیت مردمی جریان چپ را قربانی اقتدار تاجگردون ساخته اند که عضو رسمی فراکسیون اصولگرایان و رفیق گرمابه وشبستان لاریجانی و باهنر شده و موسوی وکروبی را فتنه گر خوانده است.از طرف دیگر اگر قرار باشد گزینه ای ورای تاجگردون بعنوان نامزد انتخابات اسفند مطرح گردد بدلایل ذیل امکان موفقیت او کمتر از تاجگردون خواهد بود و همین موضوع موجب دودستگی بیشتر درمیان رآی دهندگان اصلاح طلب خواهد شد.

دلایل سکوت و جمود جریان اصلاحات درگچساران:

۱-تاجگردون گزینه وفادار به این جریان نبوده و نیست و صرفا درپی کسب قدرت و ارتقاء جایگاه شخصی وخانوادگی است و براحتی اعتبار و منزلت این جریان را قربانی تعالی شخصی نموده و مینماید.حمایت آشکار از تاجگردون توسط نخبگان اصلاحات یعنی پذیرفتن وادادگی وسودا سالاری این جریان و اذعان به این امر که اصلاح طلبی صرفا یک دکان است جهت تضمین منافع اقتدار گرایان لاقید ولامرام.

۲-درمیان بزرگان اصلاحاتی گچساران هستند چهره هایی ملتزم و متعهد به آرمانهای فکری و سیاسی این جریان. اما بدلیل محدودیت منابع مالی از یکسو،عدم همراهی رهبران جریان نظیر سید محمد خاتمی با ایشان از سوی دیگر و مسلح بودن تاجگردون به اهرم های پول و مدیران مدیون و کاریزمای سنتی این خاندان و مهمتر از همه تقسیم آرای اصلاح طلبان میان دو گزینه اصلی و بدلی و عدم امکان شفاف سازی و شکستن تابوی انحصار،ترجیح میدهند سکوت کنند و شاهد رقابت تاجگردون و اصولگرایان باشند.سکوت میکنند که فردا روز متهم نشوند چرا با تاجگردون اصولگرا همراهی کردید. و گزینه جدیدی به میدان نمیفرستند چراکه به ابزار کسب قدرت بدون تاجگردون مسلح نیستند.واحتمال سوم این است که اصلاح طبان جدا از نتیجه رقابت،رویه خود را تعقیب و نامزدی همسو و هم عهد باخود به میدان بفرستند تا وظیفه تاریخی خود را به انجام رسانده باشند. امری که ممکن است پیروزی نامزدشان را در پی نداشته باشد اما در برابر قضاوت آیندگان نکوهش نخواهند شد. وچه بسا جمعیت خاموش را بدون هزینه به جمع هواداران اصلاحات بیفزایند و مورد حمایت اصلاح طلبان کل استان قرار بگیرند.که بنظر بنده بعید است چنین تصمیمی اتخاذ نمایند.چراکه احتمالا اصلاح طلبان روند را مهمتر از نتیجه نمیدانند.

۳- به نظر میرسد سکوت نخبگان این جریان در گچساران ،رضایت به پیروزی مجدد تاجگردون باشد تا یک گزینه اصولگرا.با پذیرش این هزینه که این سکوت بعد تر موجب شود اصلاح طلبان اصیل ایشان را مواخذه نمایند.

در اردوگاه اصولگرایان گچساران نیز مشابه همین اوضاع مشهود است. با این تفاوت که اختلاف دیدگاه رهبران اصولگرای مرکز با رهبران شهرستانی این جریان با اختلاف دیدگاه رهبران ملی و شهرستانی اصلاحات ازدوجنس متفاوت است. بزرگان اصلاحات استان وگچساران با تاجگردون مخالف هستند به این دلیل ابرازی که ایشان به اصول ومبانی فکری جریان وفادار نماند. با اصولگرایان بیعت نمود و عضو فراکسیون آنان شد در ازای کسب کرسی ریاست دوکمیسیون اعتباری و بودجه ای.اما خاتمی به گزینه ای بجز تاجگردون رضایت نخواهد داد چراکه مراوده و دوستی ایشان با تاجگردونها بسیار فراتر از بزرگان اصلاحات استان است. همین موضوع شاید موجب شود آقای خاتمی صدای اصلاح طلبان استان وگچساران را بشنود و قانع شود که در حمایت از تاجگردون تجدید نظر نماید یا هم اصلاح طلبان اصیل در رهبری این جریان تجدید نظر نموده و امثال نبوی را بجای خاتمی برگزینند که هویتش غیر قابل کتمان و سودا است. اما در طیف اصولگرا رهبران شهرستانی باهنر و لاریجانی را بدلیل هم پیالگی با تاجگردون ملامت میکنند .لیکن لاریجانی و باهنر بیان میکنند که این هنر ماست که موفق شده ایم مدیران و موتورهای محرکه جریان چپ را وادار به کرنش و تمکین نماییم و این خود یعنی شقاق در جنبش اصلاحات. آنها چنین میپندارند که وجود تاجگردون درمجلس بمراتب برایشان مهمتر و سودمند تر از گزینه های اصولگرا خواهد بود. با یک تیر چند نشان زده اند. نخست اینکه مردم محروم منطقه نفتخیز ما را بدون هزینه و چالش در صحنه نگه داشته وخواهند داشت. جریان اصلاحات را در گچساران به لاک سکوت و مماشات خواهند کشاند. و از انجاکه تاجگردون براحتی آرمانهای هم فکران اصلاح طلب اسبق خود را هزینه ارتقای جایگاه شخصی خود مینماید، نوعی پیام به توده ارسال میشود که اصلاح طلبی یعنی معامله گری و فریب.بدیهی است تاجگردون در مجلس اصولگرا در راس دوکمیسیون مهم قرار میگیرد. مسئولیتهایی که جنبه تشریفاتی داشته و با اندک اشاره رهبران جریان اصولگرا اعتبارات مد نظر آنها بلافاصله توجیه و تآمین خواهد شد. آنها خوب میدانند وجود تاجگردون تواب در جایگاه ریاست کمیسیون بودجه ویا تلفیق ، بمراتب مفید تر از امثال توکلی یا مصباحی مقدم خواهد بود. اقتصاد دانان اصولگرای مجلس به هر قیمتی حاضر به تمکین در برابر لاریجانی و باهنر نبوده و نخواهند بود لیکن غلامرضا تاجگردون که توبه کرده و تلاش میکند جایگاه شخصی خود را تعالی بخشد همواره در برابر خواست آنان تمکین خواهد نمود. درحالیکه اصولگرایان گچساران تلاش میکنند به اجماع برسند و بی توجه به روابط باهنر ولاریجانی با تاجگردون ،راه آرمانی خود را میروند و بقول خودشان انجام وظیفه میکنند،اصلاح طلبان مدعی جامعه مدنی و مردم سالاری در گچساران در سکوتی سرد بسر میبرند ودرپی آرمانهای تبیین شده خود دغدغه مردم سالاری بروز نمیدهند و جسارت معرفی نامزدی جدا از تاجگردون را بروز نداده اند.آنها به تبعیت از خاتمی (علیرغم اینکه میدانند تاجگردون سواگر و واداده است) اکتفا نموده اند تا تاجگردون آرمانهایشان را سودای قدرت خود نماید.

البته درحوزه بویراحمد و کهگیلویه اوضاع متفاوت خواهد بود. در این دوحوزه اصلاح طلبان درصورت عبور از فیلتر شورای نگهبان،بدون نگرانی جدی از عدم اقبال عمومی امر میتوانند گزینه های مورد نظر خود را به میدان رقابت بفرستند.گزینه هایی که قطعا بلحاظ فکری و ماهوی تفاوتهای اساسی با تاجگردون خواهند داشت.

آنچه بیش از دیگر موضوعات واجد اهمیت تاریخی خواهد بود این است که اصلاح طلبانی که داعیه اصالت و مردم سالاری دارند و میانه ای با تابو سازی و انحصار قدرت ندارند؛ در قبال سکوت و مماشات امروزشان در مواجهه با شارلاتانیزم و سوداگری سیاسی فردی که خود را نماد اصلاحات استان میداند اما رسما اصولگراست در آینده چه پاسخی برای اقناع توده خواهند داشت.آیا یک یا دو تن انسان ملاک اصلاح طلبی ایشان بوده یا سلسله اصول و آرمانهایی که بدان اعتقاد داشته و برای تحققش هزینه داده و اماده اند هزینه بپردازند برای ایشان ملاک و معیار است؟ هشت ماه پیش روی آزمونی تاریخی برای این طیف سیاسی مدعی شایسته سالاری و جامعه مدنی است