نگاهی به برنامه های پیدا وپنهان تاجگردون
نگاهی به برنامه های پیدا وپنهان تاجگردون

بخش اول: در آستانه انتخابات مجلس نهم،بنده از روزی که اعلام حضور کردم برنامه های خود را مکتوب وشفاهی،توسط رسانه در اختیار عموم قرار دادم. این برنامه ها ۱۹ محور داشت که عمده مطالبات اساسی مردم ما را در بر میگرفت.مهمترین بخشهای آن ایجاد یکی دو طرح ملی با ظرفیت اشتغالزایی ده هزار نفر- تشکیل […]

بخش اول:

در آستانه انتخابات مجلس نهم،بنده از روزی که اعلام حضور کردم برنامه های خود را مکتوب وشفاهی،توسط رسانه در اختیار عموم قرار دادم. این برنامه ها ۱۹ محور داشت که عمده مطالبات اساسی مردم ما را در بر میگرفت.مهمترین بخشهای آن ایجاد یکی دو طرح ملی با ظرفیت اشتغالزایی ده هزار نفر- تشکیل کمیته های مشورتی راهبردی متشکل از نخبگان و اصحاب فن-تخریب ونوسازی بافتهای چهارگانه فرسوده و فقیر نشین گچساران-تشکیل ائتلاف نمایندگان غرب وجنوب کشور یاهمان فراکسیون زاگرس-تاسیس دستکم دوبیمارستان مجهز برای هر دوشهر حوزه انتخابیه- لایروبی و کنترل رودخانه فصلی باشت و ایجاد فضای سیاحتی پیرامون ان و کنترل آبهای سطحی منطقه جهت تامین آب کشاورزی-تامین تجهیزات و نیروی انسانی کافی جهت سیانت از محیط زیست و گونه های متعدد گیاهی وجانوری منطقه و جنوب زاگرس-لحاظ شایسته سالاری و استفاده حد اکثری از توان مدیریت با انگیزه و جوان منطقه،بدون لحاظ گرایش فکری وسیاسی ایشان وصرفآ به اعتنای تخصص و انگیزه خدمتی انان. شورای نگهبان استان بنده را فاقد اعتقاد به نظام و ولایت ارزیابی و غلامرضا تاجگردون را معتقد و ملتزم به ولایت و انقلاب و اسلام قلمداد نمود .تاجگردون در خلآء قدرت سیاسی طیف رقیب و با سوار شدن بر موج تبلیغاتی که خود راه انداخته بود،توانست با وعده و ایجاد امید در دل مردم،ومهمتر از ان با استفاده از تمام ابزار ممکن جهت رسیدن به قدرت، به مجلس راه یابد،بدون اینکه کوچکترین برنامه ای برای دوره وکالتش ترسیم و به مردم ارائه نماید.در همان زمان بنده با ارائه مقاله هایی با تیتر”تاجگردون برای تعالی شخصی خویش برنامه دارد لیکن برای حوزه انتخابیه اش خیر” وهمچنین “تاجگردون دغدغه خدمت دارد یا قدرت از دست رفته؟اهداف غلام تاجگردون رو عیان بیان نمودم.”بنده تفکرات تاجگردون رو نسبتآ خوب میشناسم. آدمی است شدیدآ اقتدار گرا. همانند اسلاف خویش جهت کسب یا حفظ قدرت دست به هر کاری میزند. حتی اگر لازم باشد حیات و زندگی انسانی دیگر در این راستا سلب گردد. شکل گیری مجدد سیستم ارباب رعیتی و فئودالیسم ،آنهم در نظام اسلامی انقلابی ایران ودر وفادار ترین استان به رهبری و نفتخیز ترین دیار ایران بعد از سه دهه و نیم عمر نظام،بسیار قابل تآمل است. جالب اینجاست که صدای هیچ آزاده و انسان مستقلی هم در این فضای خفقان و استبداد ،بر نمی آید؟!تاجگردون میدانست که با ادامه رویه سلفش ،رد صلاحیت خواهد شد.اما این را نیز میدانست که تعهد وی به هاشمی و خاتمی تعهدی جدی و ریشه دار است که آنرا نیزاز سلف خود به ارث برده بود. لذا سمت ریاست کمیته مدیران دولتی ستاد مرکزی مهندس میرحسین موسوی را در انتخابات ۸۸ ریاست جمهوری عهده دار شد. در سمنان و چندین شهر و محفل دیگر در طرفداری قاطع از موسوی سخنرانی نمود .اما به محض پیروزی احمدی نژاد وقائله۸۸،تاجگردون بمرور فاصله خود را با موسوی و جنبش اصلاح طلبی زیاد و زیاد تر نمود.تاجاییکه بعد از راهیابی به مجلس،در فراکسیون اصولگرایان ثبت نام نمود !و تعهد سپرد به مرام و آرمانهای اصولگرایی پایبند و ملتزم باقی بماند.تشکیل کمیته های مشورتی از برنامه های بنده بود اما تاجگردون امروز کمیته ای به همین اسم تاسیس کرده اما اعضای آن نخبگان واقعی جامعه نیستند و نظرات ایشان نمیتواند راهگشا و مفید واقع شود برای کمک به نماینده. تاجگردون به شکل صوری عده ای مطیع را بعنوان کمیته مشورتی تعیین نموده اند و جای نخبگان دیارمان در این میانه خالی است.تخریب ونوسازی بافتهای فرسوده گچساران از برنامه های بنده بود اما تاجگردون آنرا نیز بنام خود مصادره نمود و به زیباسازی مبلمان شهری و آراژمان ورودیها و معابر اصلی تغییر ماهیت داد.دیگر برنامه بنده که ساماندهی رودخانه باشت و پیرامون ان بود نیز امروز توسط تاجگردون ،باصطلاح دنبال میشود.اما توسط کدام پیمانکاران و کدام نخبگان؟یک سوم وقت تاجگردون طی دوره وکالتش تا امروز صرف مصاحبه و حضور رسانه ای ایشان شده است.همانگونه که بنده پیش بینی کرده بودم تاجگردون برای خودش برنامه داشت اما برای حوزه اش ،خیر. ایشان طی زمان وکالتش توانست ریاست کمیسیون برنامه،ریاست فراکسیون زاگرس،نایب رئیسی کمیسیون تلفیق،ودهها سمت دیگر را درو و تصاحب نماید. اما گچساران کماکان بالاترین نرخ بیکاری و بالاترین میزان طلاق و خودکشی را در کشور داراست.در رشد نرخ آسیبهای اجتماعی ، قانون گریزی و نا امنی نیز،رکورد دار هستیم.چند پروژه باصطلاح عمرانی که قبل از تاجگردون تصویب شده بودند دردست اجراست و دهها و صدها نیروی انسانی وفادار بخود را طی مدت کوتاهی در ادارات و پروژه ها جذب کار نموده است.انهم بدون از هرگونه آزمون و ملاک ومعیار قانونی.تاجگردون که خود را شایسته ریاست بر سازمان مدیریت کشور میداند،درعمل آنچنان بسته و انحصاری رفتار نموده که هیچکدام از نمایندگان سابق گچساران چنین نکرده اند.تاجگردون برآمده از جریانی است که اصولگرایان و حتی رهبری نظام را متهم به انحصار طلبی و اقتدار گرایی و حتی استبداد نموده و هنوز هم مینمایند. اما امروز میبینیم که خود این فرد عملا شهروندان و حتی نخبگان را زیردست و مطیع خود میخواهند و بدون ابراز ارادت بندگان و بدون از دستبوسی،هیچکس میدانی برای بروز و خدمت صادقانه نخواهد یافت. این آدم بعد از سه دهه و نیم از عمر نظام اسلامی انقلابی ما، مجددا فرهنگ فئودالیستی و استبدادی را رواج میدهند.تاجگردون اگرهم خدمتی در میان برنامه هایش انجام دهد برای پیروزی در رقابتهای بعدی است واولویت نخست و اصلی وی تعالی شخصی خود است و توسعه منطقه از اولویتهای نخست ایشان نبوده و نیست. واما در مخیله این انسان چه میگذرد؟

۱-جدایی گچساران از استان آرزوی دیرینه خاندان تاجگردون بوده و هست. تاسیس استان خوزستان شرقی با مرکزیت بهبهان و ضمیمه شدن دیلم وگناوه وگچساران به این استان، ایجاد منطقه ویژه اقتصادی و راهیابی به خلیج فارس،از جمله این برنامه هاست. اینان میدانند که بویراحمد ارباب را تحمل نخواهد کرد.میدانند که حنایشان در بویراحمد رنگی نخواهد داشت و بویراحمد اقتدار فامیلی آنان را به چالش خواهد کشید،بهمین خاطر میخواهند بویراحمد را از ما و مارا از هموندان و هم کیشان لرمان جدا نمایند . اما اخیرا مانعی بزرگ بر سر راه این نقشه شوم قرار گرفته است و انهم استانی شدن انتخابات مجلس است. چند روز قبل تاجگردون مصاحبه ای با شبکه دنا انجام داد که تمام این مصاحبه حول محور اقتدارگرایی فامیلی و شخصی تاجگردون بود. وی در این مصاحبه گفت که پیشرفت یاسوج و دهدشت یعنی پیشرفت تاجگردون! بدون اینکه یک کلمه از کارهای خود در حوزه انتخابیه خود سخن براند مکررآ تلاش مینمود بلکه اذهان مخاطبان یاسوجی و بویر احمدی خود را متوجه این نکته نماید که وی دنبال مطالبات استانی است و منافع دیشموک و زیلایی را به اندازه منافع گچساران مهم ارزیابی کرده و تعقیب خواهد نمود.اما تردید ندارم که در پنهان تلاش خود را برای جدایی گچساران از استان معمول خواهد داشت.تاجگردون امروز به آراء بویراحمد و کهگیلویه نیاز دارد لذا سعی میکند مردم این دوخطه را همانند ما فریب دهد. مکرر دم از وحدت و یکدلی میزند.اما این نقشه اواز همین الان هویدا شده است.

۲-تثبیت قدرت به هر شکل ممکن و وادار نمودن مدیریت استان به کرنش و ارباب پرستی. طی همین مصاحبه اخیر تاجگردون بارها بر این نکته تاکید کرد که از استاندار راضی است. ودلیل رضایت خود را اینگونه اعلام نمود. هرچه میگوییم استاندار انجام میدهد.هرجا میخواهیم می آیند.هرکجا میگوییم میروند. این عبارات یعنی اینکه ملاک تعیین مدیر،اثبات بندگی و نوکری من است. تاجگردون دنبال مدیرنماهایی است که هرچه ارباب گفت اطاعت کنند و هرجا فرمان داد حاضر باشند.این یعنی استبداد نرم.این یعنی ارباب سالاری در نظام اسلامی.

۳-تثبیت بنیه مالی شخصی و خانوادگی. این روزها تاجگردون بگفته خودش اعتبارات بی سابقه ای را راهی حوزه انتخابیه اش نموده و مینماید.اما کسی نمیداند این اعتبارات کجا میروند و در دستان چه کسانی هستند وچگونه هزینه میشوند.اما تردیدی نیست که بخش عمده ای ازین اعتبارات صرف تثبیت اقتدار و تضمین پیروزی تاجگردون در انتخابات آتی خواهد شد.پیمانکاران وابسته و مدیون قطعآ سهم ارباب را کنار خواهند گذاشت.

۴-دسترسی به کرسی ریاست و یا دستکم معاونت مالی اقتصادی سازمان مدیریت و برنامه کشور. تاجگردون در زمان خاتمی موقعیتهای کلان مالی و مدیریتی بدست آورد. اکنون تلاش میکند مجددا به آن جایگاه بازگردد. دلیل اصلی که احمدی نژاد آن سازمان را در روزهای نخست ریاست جمهوری اش منحل نمود نفوذ دزدان و نخبه نماها در آن سازمان و سود استفاده وسیع آنان از بیت المال بود.اگرچه این سازمان مجددا احیا شده و تاجگردون نیز تلاش زیادی در این راستا معمول داشته لیکن روحانی علیرغم سفارشات پدرخوانده های دولتش،کماکان تن به بازگشت تاجگردون به آن سازمان نداده است.تاجگردون و چندین نفر از همدستان او که نبض آن سازمان را قبلا در دست داشتند مترصد هستند که مجددا دستشان به بیت المال برسد بلکه امپراطوری ارباب و رعیتی خود را به استانهای دیگر نیز گسترش دهند.

۵-اجرای سیاست از هر فامیل یک مدیر . غلام تاجگردون تقریبا از هر فامیل یک نفر که از دیگران مطیع تر باشد را برای تصدی مسوولیتهای منطقه گمارده اند.ایشان که وظیفه قانونی شان قانون گذاری و نظارت است را فراموش کرده و تک تک مسوولیتها را ،حتی در سطح مدیریت یک مدرسه، خود تعیین میفرمایند. شعار میدهند که نگاهشان به مسائل کلان نگر است و اهدافشان بزرگ. اما عملکردشان بشدت بسته و انحصاری است.

۶-طرد و حذف نخبگان از دایره تصمیم سازی و اداره جامعه. تاجگردون خود همچون طبل توخالی است.نه سواد آنچنانی دارد و نه مدرک معتبر.بلحاظ علمی بسیار انسان فقیری است.آنچه اساتید فن بر زبان می آورند را در حافظه اش ضبط و بعدتر به خورد مردم ورسانه میدهد. اما ازخود مایه ای برای بروز ندارد. لیکن بلحاظ ژنتیکی خوب بلد است خلق وحکومت را فریب دهد تا به اهداف شخصی اش دست یابد.تاجگردون خوب میداند اگر به نخبگان میدان دهد منطقه به سرعت توسعه خواهد یافت. و ترس او هم همینجاست. چراکه رشد وتعالی نخبگان میتواند موقعیت خود او را تهدید نماید. تاجگردون دنبال نوکران تهی مایه است که نه خود و نه فرزندانشان هرگز تهدیدی برایش محسوب نمیشوند و نسل اندر نسل مطیع و مرید آنان باقی خواهند ماند.بنده نوعی که نخبه نیستم اما برای نمونه ذکر میکنم، ردیف استخدامی من مسئولیت مرکز بهداشتی درمانی شماره یک شهری گچساران است. اما تاجگردون خدمت قانونی من را در همین درمانگاه کوچک بر نتابید وریاست مرکز بهداشت گچساران که از بندگان درگاه اوست،برخلاف قانون و ردیف استخدامم بنده را متعهد نمود که بروم زیر نظر یه بهورز به مدرک دیپلم خدمت کنم.بهمین خاطر ترجیح دادم مناطق دوردست صعب العبور استان،مثل پیچاب را برای خدمتم انتخاب کنم.انهم بعد از دو دهه طبابت. این است نگاه اینان به منطقه،نخبگان و توسعه. دهها نمونه مشابه میشناسم که طرد و حذف شده اند.. مطالب مهم درادامه همین موضوع را در بخش دوم بخوانید…